تاریخ روسیه
تاریخ روسیه به قرن چهاردهم باز می گردد، زمانی که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در میان چندین منطقه کوچکتر مشابه ظاهر شد. ایوان چهارم معروف به ایوان مخوف اولین فرمانروای مسکو بود که تزار نام گرفت. در قرن هفدهم میلادی، رومانوف ها حکومت روسیه را به دست گرفتند و سیصد سال بر این کشور حکومت کردند. پتر کبیر و کاترین کبیر از مشهورترین این تزارها بودند که جنگها و اصلاحات زیادی برای مدرن کردن این کشور انجام دادند و با اقدامات بزرگ خود روسیه را به یک ابرقدرت اوراسیا تبدیل کردند.
در آغاز قرن بیستم، نارضایتی عمیق در میان اقشار مختلف جامعه روسیه منجر به اعتراضات گسترده در آن کشور شد. در شرایطی که به نظر می رسد حاکمان کشور نسبت به درد و رنج توده های مردم بی تفاوت به نظر می رسند، جریان های سیاسی رادیکال در کشور قدرت می گیرند. حادثه معروف به دوشنبه خونین در سال 1905، شکست ژاپن در جنگ 1905 و شکست های این کشور در جنگ جهانی اول به این نارضایتی ها دامن زد. با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914، دولت تزاری در پی ادامه سیاست های توسعه طلبانه خود و همزمان سرکوب شورش های داخلی به بهانه جنگ بود. تلاش های روسیه برای توسعه سرزمین های خود به سمت دو منطقه بالکان و بسفر و داردانل هدایت شد. زیرا بخش زیادی از صادرات روسیه به ویژه غلات از این تنگه ها عبور می کرد. سیاستمداران و نیروی دریایی روسیه از تسلط آلمان بر عثمانی آگاه بودند و آن را به ضرر منافع اقتصادی روسیه می دانستند. ضعف داخلی دولت تزاری و الحاق این تنگه ها به روسیه از طریق جنگ امکان پذیر نبود، بنابراین دولت تزاری برای تسلط بر تنگه ها به اتحاد فرانسه و انگلیس پیوست. بنابراین روسیه وارد جنگ شد. طبقات حاکم بر این باور بودند که در این جنگ احساسات میهن پرستانه کارگران و اقشار ضعیف جامعه بر احساسات انقلابی آنها غالب خواهد شد و این به تنهایی می تواند روسیه را احیا کند. اما روسیه نمی تواند یک جنگ بزرگ را تحمل کند و نیروهای آلمان و اتریش به راحتی واحدهای روسی را در هم می کوبند. هرج و مرج اقتصادی بدتر شد و بحران سوخت پدیدار شد. جنگ کشاورزی را نیز تحت تاثیر قرار داد و تعلیق صادرات غلات نتوانست اثرات مضر کمبود مواد غذایی را جبران کند. فقر و فقر به تدریج افزایش یافت و این امر به شورش و اعتصاب کارگران دامن زد. شکست های ارتش روسیه نیز به این وضعیت دامن زد. از سال 1916، با تضعیف قدرت تزاری، روند اعتراضات مردمی در مناطق مختلف روسیه شدت گرفت و در پتروگراد، مسکو و دیگر شهرهای روسیه، احزاب انقلابی، دهقانان و کارگران شرایطی را برای سرنگونی تزار ایجاد کردند. . با استعفای تزار نیکلای دوم در مارس 1917، به نظر می رسید که دولت تزاری عملاً سرنگون شده است [31] سپس دولت موقت روی کار آمد. الکساندر فیودورویچ کرنسکی الکساندر فیودورویچ کرنسکی یکی از چهره های برجسته این حکومت به شمار می رفت که با تعقیب و مجازات متهمان فساد و جنایات گذشته به عنوان وزارت دادگستری شهرت یافت. در اواسط مارس 1917، تبعیدیان و فراریان روسی از چهار گوشه جهان. از اروپا و آمریکا تا سیبری به پتروگراد سرازیر شدند. در میان هزاران نفری که در بهار 1917 از هر گروه و طبقه ای به روسیه بازگشتند. از انقلابیون قدیمی و سوسیالیست و لیبرال گرفته تا روشنفکران و دانشجویان، همه به کشور بازگشتند. با این حال، تا زمان ورود لنین به پتروگراد در 16 آوریل 1917، دولت موقت به طور جدی مورد تهدید قرار نگرفت. لنین با تجربه ای که در سال های فرار و تبعید به دست آورده بود و شیوه مبارزه سیاسی خاص خود توانست در مدت کمتر از هفت ماه و با شروع انقلاب دوم که به نام معروف شد، مسیر انقلاب روسیه را تغییر دهد. انقلاب بلشویکی، او مسیر تاریخ روسیه را تغییر داد